امروز دفترم را باز میکنم و مینویسم از کسانی که تا به حال برایشان کم گذاشته ام. تا به حال از ایشان هیچ ننوشته ام و هرچه که بود در دلم بود. نمیدانم از کجا شروع کنم و بگویم نمیدانم کجای روزگار را اول بگویم. میروم سراغ روزی که هنوز به پایان نرسیده است. روزی که فقط شروع شده است. روزی که هرکس از آن میشنود میگوید چرا ؟ مگر عاشورا چه اتفاقی باید می افتاد که حسین(ع) تمام یارانش و تمام وجود و بهترین هایش را باخود میبرد و فدا میکند؟ مگر عاشورا چه دارد که هر روزمان عشورا و هر مکانمان کربلاست ؟ مگر عاشوا چه دارد که زینب(س) باید تن بی سر برادرش را روی خاک کربلا رها کند و اسیر شود ؟ چه چیزی اینقدر مهم میباشد که خون خدا خود و بهترینهایش را فدا میکند؟ آری مهم است و باید بدانم چرا ؟ نظرات شما عزیزان:
تا ساغــــــر وصـل را به دستش دادند
چندی ز پی نظــــاره اش استادند دیدند دو دست او پی سجده ی شکر از شانه جــدا شده به خـاک افتادند...
در مشت گرفت آب و بی تاب نشد
شرمنده ی اهل بیت و اصحاب نشد در حیرتم از عطش که مانند فرات از شـــرم لب تشنه ی او آب نشد
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سلام میدونستی نویسنده فوق العاده ای هستی!؟وچه زیبا گفتی از حسین(ع)از علی(ع) . آری هنوز عاشوار ادامه دارد . آری میترسم ظهور را ببینم و در مقابل ایشان بایستم نمیدانم این شیعیان باشما خواهند بود یا نه؟ وقتی خواندم بغض گلویم را فشرد.خیلی زیبا بود.ممنون. موفق باشی.
|
About![]()
زندگی اتخاب خودمان نیست ولی عشق به زندگی انتخاب خودمان است دوست داشتن عاشق شدن عشق کسی شدن همه از نعمتهای خداست بیاییم زندگی را طوری بسازیم که فردا روز آرزوی زندگی دوباره نداشته باشیم Archivesدی 1390آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 AuthorsفرزادLinks
پرشین سافت
LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی کاربران آنلاين:
بازدیدها :
|